ناگفته‌های یک بانو

شاید اینجا تنها جاییه که میتونم بلند بلند فکر کنم...

قَسَم بِه روزی که ،دلَت را می شکنند
و جز خدایَت مرهمی نخواهی یافت.

قَسَم بِه روزی که ،دلَت را می شکنند
و جز خدایَت مرهمی نخواهی یافت.

مَرَضِ عجیبی گرفتم!

جمعه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۶، ۱۰:۰۰ ب.ظ

از هیچ چیزی لذت نمیبرم
از گوش کردن موسیقی
دیدن فیلم
حرف زدن با دوستان
نمیدونم چم شده
خیلی مرض عجیبیه!
به ادمایی که تاحالا عاشق نشدن حسودیم میشه
به دخترایی که تنها هستن و تنها خوشحال و میتونن خودشون حال خودشون خوب کنن حسودیم میشه...
یه جورایی عشق زده شدم
کلی اینترنت زیر و رو کردم تمام رمان ها عاشقانه است
اخه این چه وضعشه خیلی عصبیم یک کتاب خوب پیدا نکردم هنوز
تصمیم داشتم برم کتابخونه اما هی پشت گوش میندازم و امروز و فردا میکنم
احساس میکنم افسردگی گرفتم
نمیدونم چطوری میتونم به خودم کمک کنم دوست ندارم در این وضع بمونم
گاهی دلم میخواد گوشیمو یکی ازم بگیره و چندسالی بهم نده!
انگار تموم زندگیم شده گوشی
اصلا خوب نیست
دیگه هیچ راهی انگار نیس که بتونم سرگرم باشم
فکر کنم خوندن کتابهای روانشناسی بتونه کمکم کنه
پلک چشمم (پریدن پلک چشمم یا همون اسپاسم چشم)هم بعد از ۳ ماه خوب که نشده هیچ بدترم شده ...

  • بانوی شرقی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی