جمعه لعنتی...
يكشنبه, ۲۴ دی ۱۳۹۶، ۰۲:۳۵ ق.ظ
نوشتن شده جزیی از زندگیم چون اینجوری یکم از حس های درونم بی دغدغه مینویسم و هر جور بخوام خودمو اتفاقاتم میسنجم امروز از بدترین روزا بود بازم دعوا و بحث های تکراری تلخ بود چه فضای خونه چه فضای بینمون از اون جمعه های لعنتی...
خیلی بد حرف زدم ولی نمیدونم چرا پشیمون نیستم
میدونم خیلی صبوره و واقعا مرد خوبیه که هیجی نمیگه ولی خب منم حق دارم با اون خواسته هاش اعتراض کنم
بعد از ۴ ماه امروز فوران کردم ولی خب چ فایده بازم بی نتجه بود فقط روزمون خراب شد ... :(
- ۹۶/۱۰/۲۴