بیخوابی و کلی فکر
خیلی فکرم درگیره به شدتی که نمیتونم بخوابم... نگران شروع ترم جدید دانشگاه از شنبه و درسایی که برداشتم...نگران فرد مورد نظر که حاضر نیس خودش رو تغییر بده اما حاضر خودش عذاب بده و بیش از ۱۰ بار پیام داده خیلی برام سخته جواب ندادن بهش اما دیگه فایده ای نداره من براش همه کار کردم اما نمیخواد دست از خودخواهیش برداره اینجوری نمیتونیم زندگی کنیم . خیلی برام سخته و میدونم که باز موجی از درد وتنهایی ها سراغم خواهد امد اما...یک متن خوندم بنظرم عالی بود اینجا مینویسم شاید شماهم خوشتون اومد:
جاى ساعت دیوارى خونتون رو عوض کنین میبینید که تا ماه ها هنوز روى دیوار ناخودآگاه دنبالش میگردین!!!
ذهن شما براى قبول و پردازش تغییر یک ساعت ساده و بى احساس نیاز به چند ماه زمان داره پس انتظار نداشته باشید تغییرات بزرگتر رو در زمان کوتاه و بدون مشکل قبول کنه...
پس هرگز نا امید نشید ..!
اوووف عشق واقعا فلسفه پیچیده ایه لطفا اگه واردش نشدید هرگز وارد نشید.
از طرف دیگه فکرم درگیر خونس قرار فردا بریم چندتا خونه ببینیم و خدا بخواهد بعد سالها خونمون عوض کنیم کاش زودتر جور بشه و خدا کمک کنه خیلی دلم میخواد خونمون عوض کنیم توش برام پر از خاطرات تلخ ...اصلا خونمون دوست ندارم.
پ.ن:منتطر روز های خوبم . روزهای بی استرس که بتونم بگم خدایا شکرت دغدغه های فکری دارن کم کم خستم میکنن از زندگی!
- ۹۶/۱۱/۰۵