این روزا حال خوبی ندارم...
خیلی وقته اینجا توی وبم چیزی ننوشتم با اینکه خیلی حرفا داشتم و دارم اما نمیتونستم اینجا چیزی پست کنم نمیدونم چرا
ولی خیلی دلم تنگ شده بود برای اینجا
تو این مدت اوضاعم خیلی بهم ریخته بود و هست و حس میکنم وسط یه خونه خیلی بزرگ نشستم که از همه طرف دور تا دورم اتاق های مختلف هست که هر روز از یکی از این درها ( جنبه های مختلف زندگیم) یه خبر بد یا یه اتفاق ناخوش آیند میوفته و من وسط سالن این خونه زانو بغل گرفته نشسته ام و فقط به اتفاقات بدی ک هر روز بار سنگین تری رو دوشم میزارن فک میکنم...
این روزا روی مود خوبی نیستم
یکی از مشکلاتم با نامزدمه ...
من مثل یک رقاص آماتورم و اون در حد خودش یک نوازنده حرفه ای شاید یکسری رفتارها و حرکت هام با سازش موافق باشه اما من کسی نیستم که بتونم تمامابا سازش برقصم و این وسط نمیتونیم همو ترک کنیم نه من و نه ایشون...
با یه جور مثال گفتم مشکلمونو امیدوارم فهمیده باشید...
- ۹۷/۰۳/۲۴