ناگفته‌های یک بانو

شاید اینجا تنها جاییه که میتونم بلند بلند فکر کنم...

قَسَم بِه روزی که ،دلَت را می شکنند
و جز خدایَت مرهمی نخواهی یافت.

قَسَم بِه روزی که ،دلَت را می شکنند
و جز خدایَت مرهمی نخواهی یافت.

توانایی نه گفتن!

يكشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۷، ۱۱:۱۶ ب.ظ

جواب سوال و حال گرفته ام فهمیدم واین چیزی نیست جز "عدم توانایی در نه گفتن" نمیدونم چرا نمیتونم بگم نه ازطرفی نگران ناراحت شدن بقیه و تمسخربقیه ام و از طرفی هم اصلا دوست ندارم کسی توی حریم شخصیم سرک بکشه و حتی گاهیم که توانایی نه گفتن پیدا میکنم جناب H قبول نمیکنه و مجبورم میکنه با حرفای زور و چرتش.... ایششش
چون وادارم میکنه اتفاقات کلاسم جز زه جز براش بگم مثلا اینکه کجا نشستم .استاد زن یا مرد و چند سالشه چندتا پسر تو کلاس هست و چه ساعتی میرم و برمیگردم و.... کلی سوال دیگه.
(واقعا من چقدر احمقم که با چنین آدمی موندم) خیلی ناراجتم و دلم میخواد جداشم😔
چندروز پیش که کلاس رانندگی رفته بودم تایم بیکاریمو با یکی از بچه ها رفتیم پارک رو به روی آموزشگاه و کیک و آبمیوه خوردیم بعد گوشیش دراورد و گفت میتونم عکس بگیرم از خودمون منم یهو گفتم آره !!
بعد گفت میزارمش استوری :( منم دیگه دهنم بسته شده بود بخاطر اون آره گفتن ناجام( البته خواست پست کنه بعد گف میزارم استوری) بعد سر همین جریان برام تعریف کرد که یکی از دوستاش که چادریه اصلا اهل عکس نیست و گف اون شوهرش طلبه است....میخواستم بهش بگم منم همینطورم و واقعا هم از اینکه عکسم جایی باشه بدم میاد ولی خب بخاطر یک کلام نادرستم بقیه اش ساکت بودم :/
پشیمون نیستم چون باعث شد فک کنم د تلنگری به خودم بزنم و البته خداروشکر که اتفاقی نیافتاد سر عکس.

  • بانوی شرقی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی